فرهاد مهراد!!صدایی که همیشه تازه است
روزهای بی خاطره
به یزدان پاک گرما خرد داشتیم//کجا این چنین سرانجام بد داشتیم

 

خانه فرهاد با هدف تمرکز تمام فعالیتها، آثارهنری و اشیابه جا مانده از

فرهادو حفظ حقوق مادی و عنوی آثار به جا مانده از این خواننده فقید

ایرانی تشکیل می شود


پوران گلفام همسر مرحوم فرهاد مهراد در گفت وگو با خبرنگار گروه

هنری خبرگزاری دانشجویان ایران(ایسنا) با اعلام این خبر افزود : بنای

تشکیل این خانه با برگزاری مراسم سالروز تولد فرهاد وحضور شخصیتها

وهنرمندان مختلف ،گذاشته شده و قرار است پس از طی مراحل اداری

،خانه فرهاد شامل بخش های مختلف اعم از بخش حقوقی ،بخش

مسائل تکنیکی و فنی درباره سبک آوازی فرهادو بخشهای آموزشی

وتوزیع ونشر آثار فرهادتشکیل شود

وی در ادامه گفت : هیات موسس این بنیادمتشکل از بزرگان موسیقی

وادب که با فرهاد وسبک تاثیر گذار او که بخش اصلی آن موسیقی

معترض است بیگانه نباشند به زودی تشکیل می شودالبته ممکن است

فعالیتهای خانه فرهاد در آینده به شکل بین المللی در آید.

وی ادامه داد: ما نمی خواهیم از فرهاد بت سازی کرده وبه شکل اغراق

آمیزی برشخصیت کاریزماتیک وی تاکید کنیم ولی جایگاه فرهاد در تاریخ

موسیقی و حتی تاریخ سیاسی اجتماعی ایران غیر قابل انکار است

خانم گلفام با نقل قول از آقای شریعت وکیل خانواده فرهاد افزود :بخش

حقوقی خانه فرهاد علاوه بر پی گیری حقوق مادی ومعنوی به جا مانده

از فرهاد فضای بسیار مناسبی است تا دیگر هنرمند موسیقی برای پی

گیری حقوق مادی ومعنوی خود به این بخش مراجعه کنندتضییع حقوق

مادی و معنوی هنرمندان به خصوص درباره آثار فرهاد به دوشکل به

ظاهر قانونی وغیر قانونی انجام می شود که شکل قانونی آن اینگونه

است که برخی باارائه اسناد جعلی مدعی می شوند که حقوق آثار

فرهاد متعلق به آنهاست



/ فرهاد وداستان قدیمی تلویزیون /

به گفته خانم گلفام و بر اساس اظهارات شریعت وکیل خانواده فرهاد

متاسفانه علی رغم اعلام مهندس ضر غامی رییس صداو سیما و نامه

ایشان به بخشهای حقوقی وادری ومرکز موسیقی مبنی برپخش نشدن

بدون اخذ اجازه رضایت از ورثه و مالکین فرهاد ،صداو سیما همان روزی

که نامه ضرغامی به مرکز موسیقی این سازمان رسیده !صدای فرهاد

راپخش می کند

وی تاکید کرد :گویی اراده ای در کار است که حتی به قیمت زیر پا

گذاشتن دستورات ریاست سازمان حقی برای اثر وپدید آورنده گرفته

نشود و پخش آثار فرهاد بدون اجازه ورضایت ورثه همچنان ادامه دارد

وی ادامه داد:متاسفانه ما همین مشکل را با وزارت ارشاد هم داریم

وپس از پی گیریهای فراوان ،علی رغم نامه حراست ارشاد مشکل

انتشار غیر قانونی آثار فرهاددربازار هنوز به جا مانده است

به اعتقاد ما و تعبیر بزرگان صداو سیما یک دانشگاه و رسانه ملی است

و به همین خاطرما انتظار تضییع حقوق مادی و معنوی خودرا نداریم

هنگامی که رسانه ملی همانند کسانی عمل می کند که بدون مجوز و

اخذ رضایت و بدون رعایت حقوق مالکانه صاحبین آثار هنری به پخش

بدون اجازه وهماهنگی آن هم با جرح و تعدیل وکاملا سلیقه ای وغیر

هنری مبادرت می کند در حقیقت رسالت و وظیفه قانونی خودرا

مخدوش ومنکوک می کند



/ فرهاد از شبکه های ماهواره ای تنفر داشت /

گلفام با انتقاد شدید از شبکه های ماهواره ای فارسی زبان گفت یکی

از آنها در اظهاراتی کذب عنوان کرده که انتشار نوار ویدیوی اثر پخش

شده از شبکه شان چندسال قبل ودرزمان در قید حیات بودن فرهاد از

خود او گرفته است!

در حالی که فرهاد زمانی که در لس آنجلس بود نه تنها علاقه ای به

شبکه های ماهواره ای نداشت بلکه از آنان متنفر بود وحاضر نبود یک

لحظه آنها را تماشا کند



/ تلویزیون می تواند... /

گلفام تاکید کرد :تلویزیون با اخذ اجازه از صاحبان اصلی اثریعنی خانواده

فرهاد وپخش صحیح ودرست ورعایت حقوق مادی ومعنوی آثارفرهاد می

تواند بدون هیچ مشکلی اقدام به انتشار صدای فرهاد کند

وی تصریح کرد :متاسفانه تلویزیون از صدای فرهاد سوء استفاده کرده و

با این کار وجهه فرهاد را خراب می کند اگر تلویزیون درزمینه پخش

صحیح آثار فرهاد با حسن نیت عمل کرده ما هم حتما حسن نیت خودرا

نشان داده و مثلاممکن است با هماهنگی دیگر مالکین آثار فرهاد

شامل شاعرو آهنگساز درباره پخش ترانه ی ملی ای مثل وحدت بدون

هیچ گونه انتظار دریافت حقوق مادی،اجازه پخش آن را بدهیم ولی

برخورد ابزاری با فرهاد وسانسور وجرح و تعدیلهای سلیقه ای و غیر

منصفانه مشکلات ما وتلویزیون را افزایش می دهد

وی باشاره به اینکه ما مخالفتی با پخش آثار فرهاد به شکل صحیح از

تلویزیون نداریم گفت : ولی چرا ترانه یه شب مهتاب از تلویزیون بدون

اشاره به اسم فرهاد پخش می شود؟ چطور خود کالا خوب است ولی

خود خالق و سازنده آن نه؟ پخش ترانه های فرهاد از تلویزیون بایدهمراه

با اسم شاعر آهنگساز وخواننده پخش شود و بدون بهره برداری های

سیاسی وانتخاباتی باشد



/ گنجشگک اشی مشی /

وی با انتقاد شدید از چگونگی پخش آثار فرهاد از تلویزیون گفت :چرا

روی ترانه گنجشگک اشی مشی با شعری فولکولوریک وتمی سیاسی

اجتماعی یک پسرک فال فروش نشان داده می شود ؟ بی حرمتی و بی

سوادی برخی از برنامه سازان تلویزیون غیر قابل تحمل است وبرای

فرهنگ ما خیلی بد است که یک برنامه ساز تلویزیون فرق بین عموسام

و عمو یادگاررا نمی فهمد و به جای شخصیت بوش :عمو سام ، اسم

عمویادگار که یک شخصیت مثبت است می آید ؟

گلفام تاکید کرد : ما از تلویزیون می خواهیم که حقوق اخلاقی قانونی و

شرعی آثار فرهاد را رعایت کند . استفاده از حقوق مادی و معنوی

فرهاد تعریف مشخصی دارد همچنان که در مکاتبات و مذاکرات خود

اعلام کرده ایم که پخش آثار باید تعریف داشته باشد . استفاده ابزاری

چه سیاسی وچه تبلیغاتی از آن به عمل نیاید و زمان و چگونگی پخش

آن با ارائه کلیه اطلاعات ساخت آن صورت گیرد .

گلفام با اشاره به دعوت از نمایندگان مجلس و مسئولان وزارت ارشاد

برای حضور در مراسم سالروز تولد فرهاد گفت :متاسفانه هیچ کدام از

آنها علی رغم اطلاع قبلی در این مراسم حضور نداشتند و تنها سردار

احمدی فرماده نیروی انتظامی به دلیل مشغله کاری عذر خواهی کردند .

وی تاکید کرد: ما دوست داشتیم مراسم سالروز تولد فرهاد برای عموم

علاقه مندان فرهادآزاد باشد ولی به دلیل وجود موانعی از جمله کمبود

جا این کار امکان پذیر نشد.



/ اعتراضهای همسر فرهاد /

پوران گلفام، پیش از این نسبت به پخش آهنگهای همسرش به ویژه

آهنگ "یه شب مهتاب" که در دوران انتخابات ریاست جمهوری از صدا و

سیمای ایران پخش می شد، اعتراض کرده بود .

خانم گلفام در نامه ای خطاب به عزت الله ضرغامی، رئیس صدا و

سیمای جمهوری اسلامی از او خواسته بود تا برای جلوگیری از پخش

آهنگهای فرهاد از طریق این رسانه اقدام کند.

پیشتر نیز خانم گلفام نامه های اعتراض آمیز دیگری در این خصوص به

آقای ضرغامی نوشته بود و در آنها به عنوان "نماینده قانونی فرهاد و

صاحب آثار وی" سازمان صدا و سیما را برای پخش آثار فرهاد "مجاز"

ندانسته بود.

در دوران انتخابات ریاست جمهوری ایران، ویدئوکلیپی همراه با آهنگ «

یه شب مهتاب » پخش می شده که اعتراض خانم گلفام را بر انگیخت.

پیشتر نیز ویدئو کلیپ هایی که بر روی آنها ترانه « کودکانه » و "وحدت"

(محمد) شنیده می شد از سیمای جمهوری اسلامی پخش شده

است.

ترانه "یه شب مهتاب" را احمد شاملو با عنوان "شبانه" پیش از انقلاب

سرود و اسفندیار منفردزاده بر روی آن آهنگ ساخت.

فرهاد مهراد، خواننده و آهنگساز ایرانی چند سال پیش در پنجاه ونه 

سالگی به علت ابتلا به بیماری هپاتیت سی در پاریس درگذشت.

رهاد مهراد…

شاید صدای پر از خشم و خش فرهاد بر روی صحنه موتورسواری

«رضا» (بهروز وثوقی) در خیابان های زمستانی، در فیلم «رضا موتوری»

را به یاد داشته باشید و هنوز حس خاصی که تماشاگران آن صحنه

در سینماها تجربه کردند، برایتان مفهوم داشته باشد!

یا در سکانس تیمارستان، ریشخند طعنه آمیز یکی و خواندن دیگری

و گفت وگوی رضا با مادرش و پایان بندی متفاوت، همه و همه

سرانجام در یک ترانه تا سال ها بعد خلاصه شد، ترانه ای با صدای

فرهاد! به تازگی یکی از گفتگوهای منتشر نشده فرهاد مهراد انتشار

یافته که آن را در ادامه می خوانید:

 به شکل معمول بسیاری می گویند که موسیقی را از کودکی فرا
گرفته اند و زمینه بروز استعداد موسیقی خود را، نخستین سال های
زندگی شان می دانند! شما موسیقی را چگونه فرا گرفتید؟

من از بچگی به شکل تصادفی با موسیقی آشنا و همراه شدم.

در واقع برادر بزرگ من ویولن کلاسیک می نواخت، به همین دلیل، صفحه های ۷۸ دور موسیقی داشت و به آنها گوش می داد،

همین مسئله موجب شد تا گوش من از بچگی با موسیقی آشنا

و علاقه مند شود بدون آن که حتی بفهمم که این ها چه هستند!

این زمینه، علاقه من را پی ریزی کرد. از سوی دیگر به سازهای

زهی خیلی علاقه مند هستم. در آن دوران به ساز ویولنسل خیلی

علاقه مند بودم. متأسفانه در جامعه ما اگر از شما بپرسند که چه

کار می کنید و شما پاسخ دهید که من آواز می خوانم یا نوازنده

سازی هستم، به شما می گویند که نه خیر منظور ما این بود که

شغل شما چیست؟ یعنی موسیقی را به عنوان حرفه و کار

نپذیرفته اند و به آن اهمیتی نمی دهند.

در زمان کودکی من هم، وضع بر همین منوال بود، بخصوص در خانه

ما این مسئله شدت خیلی زیادی داشت، بخصوص از سوی پدرم،

یعنی حتی بد می دانستند که کسی آواز بخواند یا سازی بزند! به

هر حال سازی برای من تهیه شد، اما بعد توسط همان افرادی که

ساز را تهیه کردند، شکسته شد! در نتیجه می توانم بگویم که علاقه

من به موسیقی هرز رفت، یعنی من شروع کردم به شکل دیمی و

تنها از راه گوش، چیزهایی را یاد گرفتن و چون خودم ساز نداشتم،

با چند نفر از هم محلی ها که مسیحی بودند، دوست شدم و

از سازهای آنها استفاده کردم و بدون هیچ گونه تعلیم، چیزهایی

را فرا گرفتم.

 فرهاد مهراد، چهره ای شاخص با سبکی خاص در عرصه موسیقی
اجتماعی ایران است، اما برای رسیدن به این جایگاه باید مسیری
طولانی طی شده باشد، فعالیت خود را از کجا و چگونه شروع کردید؟

فعالیت من در واقع از سال ۱۳۴۲ با عده ای از جوانان و گروهی به

نام «بچه شیطون ها» را تشکیل دادیم، آغاز شد. در آن زمان در اهواز

در هتلی به نام «هتل خورشید» که صاحبی دورگه داشت، برنامه اجرا

می کردیم، اما نخستین اجراهای رسمی که شهرت بیشتری برای

من آورد، به دنبال همکاری با گروه «بلک کتز» آغاز شد.

این همکاری حدود سال های ۴۵ و ۴۶ شروع شد و تا ۴۹ ادامه داشت.

البته در دوره ای در آن اواسط همکاری من و «بلک کتز» قطع شد،

اما دوباره پس از یک سال به آن گروه پیوستم تا حدود سال های ۵۰

تا ۵۳ با یکی دو نفر از اعضای گروه «بلک کتز» با استفاده از چهار

ساز زهی آثاری را اجرا کردم که خود فکر می کنم جزو بهترین

کارهای من با ارکستر است.

پس از آن برای همیشه همکاری ما قطع شد و من به این نتیجه رسیدم

که باید تنها کار کنم، زیرا عقیده و توان این را در خود نمی دیدم که

مدام و تحت هر شرایطی کار کرده و روی صحنه باشم. به این ترتیب

بود که نخستین کار فارسی ام، یعنی ترانه «مرد تنها» را در ۲۶

سالگی خواندم.

شما به عنوان یک خواننده اجتماعی نقش خاصی در موسیقی دهه

۵۰ ایفا کردید. با توجه به این تجربه، نقش خواننده در جامعه امروزی

را چگونه ارزیابی می کنید؟

جوامع با هم فرق دارند، ولی چیزی که لازم و مهم است، این است

که قبل از هر چیز نوازنده، آهنگساز یا خواننده، نسبت به عدم ارائه

کار مبتذل احساس مسئولیت داشته باشد و این اصلاً آسان نیست.

این چیزی است که برای من مهم است. طبعاً اگر قرار باشد آدم

از طریق هنر ارتزاق کند و تنها وسیله رزقش باشد، از نظر مادی

چیزی در این راه نیست و هم خودش و هم خانواده اش از بین می روند،

چون تن به هر کاری نمی دهد، اگر بخواهد خود را نگه دارد، پول کارش

از بین می رود و اگر بخواهد کارش را درست نگه دارد، طبیعتاً این

خودش است که از بین می رود.

بخشی از بار اجتماعی ترانه های شما در اشعاری که برای آنها

سروده است، نهفته، در واقع ترکیب شعر و ترانه در آثار شما موجب

ایجاد آن سبک خاص شده است، شما شعر و آهنگ های خود را

چگونه انتخاب می کردید؟

این گونه نبود که من بخواهم دنبال شعر و آهنگ بگردم، زیرا زمانی

که من کارم را آغاز کردم، موسیقی به زبان فارسی به شیوه ای

دیگر متداول بود.

(البته هنوز هم عقیده دارم خواننده خوبی در زبان فارسی نیستم،

چون آهنگ های تحریردار را نمی توانستم بخوانم) من در درجه اول،

کلام و شعر و ترانه آن را بررسی می کردم، اگر نمی توانستم آن

را حس کرده و با آن ارتباط برقرار کنم، کار نمی کردم، چون فکر

می کردم مصنوعی در آب می آید و این اتفاق بسیار می ا فتاد،

البته شعرهایی هم بودن که من خوانده بودم که شاید خود مرا

راضی نمی کرد.

اما به جرأت ادعا می کنم که هرگز آنچه در ورطه ابتذال و یا خلاف

عرف و قالب اجتماعی خودم باشد را اجرا نکردم، بنابراین اگر شعری

بود که ویژگی های مطلوب مرا داشت و من نیز می توانستم آن را

اجرا کنم، قطعاً آن کار را انجام می دادم.

آهنگسازی کدام یک از قطعاتی را که تا به حال اجرا کردید،

بر عهده داشتید؟

تنها آهنگسازی ترانه نبوده است، در مقوله کلام هم این اتفاق افتاده،

البته هیچ گاه ترانه به نام تنهای من نیست، زیرا به طور مثال از یک مایه

شعری مثلاً دو خط شعر را برداشته و خودن مقداری به آن اضافه

کرده ام و تغییر دادم، ولی هیچ گاه به تنهایی ترانه یا کلام شعری

یک قطعه از من نبوده است، اما در زمینه موسیقی و آهنگسازی

چرا، پنج آهنگ هست که تماماً متعلق به خودم است و کلامش

هم به همین گونه که توضیح دادم.

کدام ها؟ می شود آنها را نام ببرید؟

«کوچ بنفشه ها» را روی شعری از دکتر شفیعی کدکنی ساختم که

البته من کمی هم در آن دست بردم. «خواب در بیداری» که اصلاً نوار

هم به همین نام است، سومی «خیال خوشی» با شعری از شکسپیر

و ترجمه الهی قمشه ای، دیگری آهنگ «آواز» که از قدیمی هاست با

شعری از شهیار قنبری و آهنگسازی خودم و آخری قطعه ای به

نام «برف» است .

براساس شعری از نیما یوشیج که من در آن دست برده و تغییر دادم و

البته یک آهنگ کوچک دیگری نیز هست که به نام «تو را ای کهن بوم و

بر، دوست دارم» از یک قصیده خیلی بلند مرحوم اخوان ثالث، من یک

خط آن را گرفته و سه خط هم خودم به آن اضافه کردم، این اثر حالت سرود دارد.

 نظرتان درباره موزیک خارج از کشور چیست؟ آیا پیشرفتی
داشته است؟

کمیت، مقداری تغییر کرده، آیا کیفیت هم تغییری داشته است؟

من اظهار نظر دقیقی نمی توانم بکنم، چون نظر دقیق مستلزم این

است که من تمام این تصنیف ها و تولیدها را به طور کامل شنیده

باشم، حال آنکه من خیلی کم شنیدم. اما متأسفانه باید بگویم هر

آنچه هم که شنیدم چیزی جالبی نبوده است، اگر تفاوتی بین این

آثار باشد تنها در حد تنوع بین سازها و نحوه استفاده از ضبط ها و

ادوات موسیقی مدرن است، اما وقتی اصل قضیه شعر و موسیقی

خوب نباشد، اینها هیچ کمکی به بالا رفتن سطح کیفی یک اثر

نمی کند.

شما در آن سال های دور از خواندن ترانه عاشقانه سرباز زدید،

در حالی که بسیاری از خوانندگان به خواندن این گونه آثار روی آوردند،

چرا ترانه های عاشقانه نخواندید؟

آن سال ها حجم موسیقی های عاشقانه بسیار زیاد بود، بسیار

بسیار زیاد و متأسفانه هیچ یک هم از سطح کیفی خوبی برخوردار نبود،

به همین دلیل نیز هیچ ارادتی حداقل آن سال ها به موسیقی عاشقانه

نداشتم، اما شعرهای عاشقانه خوب را خیلی دوست دارم و اگر

فرصتی پیش بیاد دلم می خواهد آن را اجرا کنم.

به این ترتیب یکی از پایه های اصلی که شما در موسیقی خود بر آن

تأکید دارید، مسئله شعر و ترانه است. شعر باید چه ویژگی هایی

داشته باشد تا شما را به خود جلب کند و متقاعد به خواندن آن شوید؟

باید شعری را که می خواهم بخوانم، خودم در درجه اول بدانم که

چیست و بخصوص به زبان خودم برایم بسیار مهم است که آن شعر را

حس کنم و البته گاهی اوقات ممکن است شعر خیلی ساده ای باشد

اما برخی اوقات هم ممکن است شعر خیلی بلندی باشد. اما من به

این دلیل که نتوانم آن را درک کنم و یا زبان حال من نباشد و آن را حس

نکنم از کار کردن روی آن عاجز باشم و خب موسیقی هم برایم

مهم است.

یعنی چه ویژگی هایی برای موسیقی یک ترانه قایل هستید و

چه رابطه ای بین شعر و موسیقی در ترانه مدنظر شماست؟

باید موسیقی خوبی روی شعر باشد، البته نا آن چنان که خیلی آرایش

های غیرلازم داشته باشد و تمرکز مخاطب و گوش شنونده را از توجه به

کلام منحرف کرده و به سوی موسیقی ببرد، بنابراین به نظرم شعر و

موسیقی هر دو لازم و ملزوم هم هستند و باید هر دوی آنها خوب

باشد، بخصوص کلام.

 یکی از آثار بسیار مهم و تأثیرگذار شما اثری است با نام «وحدت» که
از هر نظر خاص است، هم زمان اجرای آن، هم شعر و موسیقی آن
و هم نوع اجرای آن، این اثر چگونه ساخته شد؟

در مورد این قطعه باید بگویم که پیش از انقلاب مرحوم سیاوش کسرایی

شعری سروده بود با نام «وحدت» که در همان گرماگرم زمستان ۵۷ این

شعر را برای دوستانش از جمله اسفندیار منفردزاده خوانده بود البته باید

بگویم که نمی دانم شعر را دقیقاً کی سروده بود.

منفردزاده برای این شعر، موسیقی بسیار خوبی نوشت و تنظیم کرد که

به خوبی حال و هوا و موقعیت اجتماعی آن زمان و وحدتی که بین مردم

بود را نشان می داد. این قطعه را در همان زمان یعنی حدود بهمن ماه

سال ۱۳۵۷ در اوج درگیری های خیابانی و انقلاب ضبط کردیم.

یعنی در شرایطی که جامعه در التهاب انقلاب بود، به استودیو رفتید و

این اثر را اجرا کردید؟ آیا چنین امکانی وجود داشت؟

اجرا و ضبط این اثر برای من خیلی سخت بود. زیرا شرایط آن زمان بسیار

جوشان بود و من به همین دلیل این ترانه را بسیار دوست داشته و دارم.

موسیقی آن هم به عقیده من یکی از بهترین آثار «منفردزاده» است.

زیرا از شرایط محیط و اجتماع تأثیر گرفته است و این تأثیر مسبب بروز

این همه خلاقیت در ساخت این اثر شده است. البته مردم قطعه

«وحدت» را با نام «محمد(ص)» می شناسند، اما در واقع این قطعه

«وحدت» نام دارد و نشانه ای از وحدت و یکپارچگی مردم

در آن روزهاست.

هشتمین سالروز درگذشت فرهاد مهراد

در آستانه ی 9 شهریور ماه و هشتمین سالروز درگذشت فرهاد مهراد، همچنان وکیل خانواده ی این هنرمند از اعتراض خانواده ی فرهاد به پخش بدون اجازه ی آثار این خواننده ایرانی از صدا و سیما معترض است و می گوید: «وضعیت برگزاری جایزه ی «فرهاد» نامشخص است و امیدواریم در شرایط مساعد برگزار شود.
صالح نیکبخت ـ وکیل خانواده ی فرهاد ـ درباره ی آخرین وضعیت جایزه و پخش آثار فرهاد گفت:در آستانه ی سالگرد فوت «فرهاد» به عنوان نخستین خواننده ی پاپ که صدای او در اندک زمانی با استقبال عموم مردم موجه شد، باید بگویم که هنوز صدا و سیما بدون اخذ رضایت از ورثه ی نامبرده ( همسر و خواهر او) صدا و موسیقی های مربوط به آواز و ترانه های این هنرمند را از رادیو و تلویزیون و کانال های مختلف پخش می کند. و بعضا از موسیقی ترانه های او در بعضی از برنامه ها که شاید افراد دیگر هم برای صدا و سیما تهیه کرده باشند، استفاده می کند و این موضوع همچنان مورد اعتراض ورثه ی آن مرحوم است. 

وی یادآور شد:متأسفانه علی رغم اینکه در سال گذشته اقداماتی از طرف خانواده ی

فرهاد با وکالت من صورت گرفت تا حقوق مادی و معنوی این خواننده ی معروف تامین شود، تا کنون نه صدا و سیما این حقوق را پرداخت کرده و علی رغم اعتراض خانواده ی «فرهاد» به انتشار موسیقی و صدای او به این کار ادامه داده است. به همین جهت اعتراض این خانواده به جای خود باقی است و همچنان بحث درباره ی اینکه صداوسیما یک نهاد فرهنگی و آموزشی است و خانواده نخواستند از طریق مراجع قضایی اقدام کنند نیز وجود دارد.


نیکبخت در عین حال گفت:ولی در نهایت طبق آخرین صحبت هایی که با همسر ایشان داشتم، مقرر شد به زودی مجددا به صدا و سیما به صورت رسمی این موضوع را اعلام کنیم، چنانچه همچنان به پخش صدا و موسیقی ترانه های فرهاد ادامه دهند، از طریق قانونی اقدام کنیم.

این وکیل درباره ی روند برگزاری جایزه ی «فرهاد» نیز به ایسنا گفت: از سال گذشته، کسی که قرار بود این جایزه را برگزار کند و متولی این کار شود و موسسه ای به نام «خانه ی فرهاد» از طرف مراجع قضایی به ترتیب از انجام این کار عزل و موسسه نیز به حکم دادگاه منحل شده است.

وی خبر داد:خانواده ی فرهاد در نظر دارند با توجه به شرایط فعلی در کشور، خود به نحو مقتضی و با هماهنگی با خوانندگان، موسیقی دانان، شاعران، نویسندگان و طرفداران فرهاد نسبت به برگزاری این جشنواره در شرایط مساعد اقدام نمایند.

فردا - نهم شهریور ماه - مصادف با هشتمین سالروز درگذشت فرهاد مهراد - خواننده ایرانی - است.

فرهاد مهراد 29 دی ماه 1322 در تهران به دنیا آمد. او در سال 48 ترانه «مرد تنها» را برای فیلمی به کارگردانی مسعود کیمیایی خواند و پس از آن «جمعه»، «هفته خاکستری»، «آیینه ها»، «گنجشگک اشی مشی»، «آوار»، «شبانه2» با صدای فرهاد ثبت شدند.

یک روز پس از پیروزی انقلاب اسلامی -23 بهمن ماه 1357 -، با صدای این خواننده ی معاصر، ترانه ی «وحدت» - در وصف پیامبر اکرم (ص) ماندگار شد و پای ثابت موسیقی های صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران است.

بنا بر این گزارش، از این هنرمند معاصر در سال 1372 آلبوم های «خواب در بیداری» و سال 1376 «برف» منتشر شده است.

برخی از اهالی مطرح عرصه ی سینما و تئاتر تاکید دارند که ضروری است هنرپیشه های سینما و تئاتر، ساعت ها ترانه های ماندگار فرهاد را گوش دهند، چرا که کمتر خواننده ای همانند فرهاد بر ارزش و محتوای واژگان تاکید داشته است.

گفته می شود، زمانی که توده های مردم‏ کمتر با شعر نو عجین و آشنا بودند، شعر نو با صدای فرهاد‏، برای توده مردم آشنا شد و مورد استقبالشان قرار گرفت.

از مهرماه 1379 بیماری، فرهاد مهراد جدی شد و در سال 1381 برای درمان به فرانسه رفت و سرآخر در نهم شهریورماه همان سال ، پس از مدتی اغما در بیمارستان، در سن 59 سالگی درگذشت و در سیزدهم شهریور در گورستان تیه در پاریس دفن شد                                                                                                                ستاد فرهاد مهراد عزیزقلب

 

 

 

ستاره ای را سراغ دارید که از ری چارلز وکوهن بخواند،تفسیر قرآن

کند،به انجیل بیش از یک مسیحی مسلط باشد،فلسفه بداندو تاریخ

کشورش راازبر باشد ،فرهاد ستاره نبوداگر بود دراوج شهرت درمطب

ترک اعتیادآلبومش را تمام نمیکرد، به گل های باغچه همسایه که درحال

پرپرشدن در زیرآفتاب تابستان بودند آب نمیداد درحالی که خودش

نمیتوانست  به علت بیماری آب بخوردو در همان حال بخندد وبگوید من

در {کربلا }زندگی میکنم،وبا این همه بیشتر گوش کندو کمتر لب

بگشاید.فرهاد ستاره نبوداگر بود نه به نامه آزاده ای تازه به وطن بازگشته

پاسخ میداد ونه بی خبربه جشن آزادگی اش میرفتلبخند

Farhad Mehrad - Alba.zip

Farhad Mehrad - Barf.zip

Farhad Mehrad - Bazam Sedaye Ney Miyad.zip

Farhad Mehrad - Goftegooyi Ba To.zip      
Farhad Mehrad - Jom'eh.zip      
نظرات شما عزیزان:
نوشته شده در تاريخ دو شنبه 30 آبان 1390برچسب:فرهاد,فرهاد مهراد,کودکانه,جمعه,گنجشکک اشی مشی, توسط محسن موسی اکبری |